۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه

مأموريت اصلي سربازان گمنام قسمت دهم: توليد و بازمصرف بريده مزدور در ارگانهاي اطلاعاتي رژيم


‎براي ثبت در تاريخ
مأموريت اصلي سربازان گمنام قسمت دهم: توليد و بازمصرف بريده مزدور در ارگانهاي اطلاعاتي رژيم
 تاریخ ایجاد در 17 مرداد 1392 همبستگي ملي 
بعداز مرگ خميني در حاكميت 8 ساله خامنه اي – رفسنجاني، توطئه سياسي و عمليات تروريستي عليه اپوزسيون به طور عام و مجاهدين خلق ايران به طور خاص توسط كميتة ويژه رهبري به رياست آخوند حجازي، كميته فرهنگي شوراي عالي امنيت رژيم به رياست وزير ارشاد وقت (خاتمي و بعد علي لاريجاني)، مركز تحقيقات استراتژيك به رياست آخوند حسن روحاني و وزارت اطلاعات به رياست آخوند علي فلاحيان، در يك كار مشترك و هماهنگ طراحي و اجرا شد.
طرح تخريب مجاهدين كه تئوري آن را سعيد حجاريان ميداد، در كميتة فرهنگي شوراي عالي امنيت رژيم و وزارت اطلاعات  به طرح اجرايي تبديل ميشد و سعيد امامي معاونت امنيت داخلي وقت وزارت اطلاعات آن را اجرا ميكرد. 
در سال 1370 در كميته فرهنگي شورايعالي امنيت رژيم طرحي براي تخريب مجاهدين تهيه و در شوراي عالي امنيت تصويب شد. اين طرح حول سه محور زير برنامه ريزي شده بود.
1.    توليد خائن در صفوف مجاهدين كه حاضر به مزدوري براي اين رژيم باشند، محور اين طرح بود
2.   جذب گروهها و كساني كه به خاطر مخالفت با رژيم به خارج رفته اند با هدف شكستن مرزبندي پناهندگان سياسي كه حاضر نبودند، با رفتن به ايران با بازجويان و شكنجه گران بنشيند و به سؤالات و خواستهاي آنها پاسخ بگويند و مجاهدين را كه حاضر به شكستن اين مرزبندي نبودند، منزوي كنند و بستر لازم براي فعاليت بريده خائنين عليه مجاهدين را فراهم آورند.
3.    به خدمت گرفتن رسانه ها در خارج از كشور به منظور تبليغات نظام و جنگ رواني عليه اپوزسيون رژيم

تاريخچه اي از بريده مزدوران  در مقاومت ايران
تواب سازي در زندانهاي خميني از فرداي 30 خرداد 1360 شروع شد كه به پرداختن به آن موضوع اين نوشتار نيست. در اين نوشتار توليد بريده مزدور با هدف شيطان سازي و شكستن مرزبنديهاي مبارزاتي و … است.
در مسير هر مبارزه يي به ويژه مبارزه با اين رژيم خونخوار كه در ابعاد جنايت بي همتاست، عده يي در ادامه راه  ميمانند يا در صف اول مبارزه نميتوانند ادامه دهند. رهبري مجاهدين با اين پديده با روحيه باز برخورد كرد و در حد مقدورات براي حل مسأله به آنها كمك كرد. اكثر قريب به اتفاق اين افراد هم در اين ساليان مرز خود را با اين رژيم جنايت پيشه حفظ كردند و بسياري از آنها در كنار زندگيشان، همچنان به عنوان سمپاتيزانهاي اين مقاومت در اين ساليان مجاهدين را ياري كردند. كساني كه طعمه وزارت اطلاعات رژيم شدند، بسيار اندك هستند. اما رژيم روي همين طعمه هاي اندك انرژي كلان گذاشته است.
همزمان و به موازات خط انهدام مجاهدين با شكنجه و اعدام و قتل عام توسط باند لاجوري،  اطلاعات دفتر نخست وزيري به رياست خسرو تهراني و معاونت سعيد حجاريان و واحدهاي اطلاعات سپاه به دنبال انشعاب در درون صفوف مجاهدين خلق ايران برآمدند. سعيد حجاريان در ارديبهشت 1384 در مصاحبه با ماهنامه چشم انداز ايران شماره 31 به اين خط اشاره ميكند و توضيح ميدهد كه به عنوان يك خط از دفتر نخست وزيري به دنبال جلوگيري از اعدام شهرام[ ] براي استفاده از او عليه آقاي مسعود رجوي بوده است و بعد به دنبال جلوگيري از اعدام محمدرضا سعادتي برآمد كه به اتهام جاسوسي بعد از انقلاب او را دستگير و به 15 سال زندان محكوم شده بود، تا يك جريان به سردمداري سعادتي در مقابل مجاهدين راه بياندازد، كه ميگويد موفق نشدم و لاجوردي هر دو را اعدام كرد. ولي  در سال  1367 موفق شدم كه سعيد شاهسوندي را براي ضربه به مجاهدين حفظ كنم.
در سال 1370 شوراي عالي امنيت ملي طرحي را تصويب كرد كه  با تمام قوا و به طور گسترده كارزار شيطان سازي در دستور كار وزارت اطلاعات قرار گيرد. محور اين طرح شيطان سازي، توليد بريده خائنين از كساني بود كه براي ادامه مبارزشان در ارتش آزاديبخش كم آورده اند. يكي از معاونين وقت وزارت اطلاعات در آن موقع گفته بود “كار روي منافقين بريده براي ضربه زدن به مجاهدين تنها راه كاري است كه به آن رسيديم“ 
اين طرح را كه شيخ فريدون روحاني به عنوان دبير شوراي عالي امنيت با محمد خاتمي رئيس كميته فرهنگي و علي فلاحيان در شورايعالي امنيت رژيم به تصويب رساندند، وزارت اطلاعات به اجرا گذاشت. محورهاي اين طرح عبارتند:
1.    جذب كساني كه بعداز مدتي مبارزه در ارتش آزاديبخش را نكشيده اند. 
2.    از آنها خواسته شود كه منكر كم آوردنشان در مبارزه شوند و علت جدايي را دعاوي سياسي و تشكيلاتي اعلام كنند.
3.    نفوذ در مجاهدين و ارتش آزاديبخش:  با اشراف بر اينكه در مجاهدين زندان و اعدام وجود ندارد، كساني را به عنوان هوادار با اهداف زير به ارتش آزديبخش بفرستند:
_    تا زماني كه شناخته نشدند به عنوان نفوذي با زدن محفلهايي در درون تشكيلات فضاي بريدگي را  در رزمندگان دامن بزنند.
_     بعد از شناخته شدن وقتي مجاهدين آنها را اخراج ميكنند، خودشان به عنوان كساني معرفي كنند كه از مجاهدين به خاطر دعواي سياسي و تشكيلاتي جدا شدند 
4.    از بين زندانياني كه در مقابل جنايات اين رژيم كم آوردند و موفق شدند از آنها تواب بسازد، تعدادي را انتخاب ميكند و به مأموريت به خارج كشور براي نفوذ و شيطان سازي ميفرستد.

عمليات رواني عليه مجاهدين در اسناد دروني رژيم:
در جريان جنگ ضد ميهني كه رژيم در طول 8 سال با عراق داشت, علاوه بر كشته و مجروحين بيشمار، هزاران اسير جنگي بود كه تعدادي از اين اسراي جنگي داوطلبانه تقاضاي آمدن به ارتش آزاديبخش را كرده بودند و ارتش آزاديبخش تحت نظارت صليب سرخ بين المللي تعدادي از آنها را پذيرفته بود. بعداز پايان جنگ، ارتش آزاديبخش تحت نظارت كامل صليب سرخ بين المللي از اسراي پيشين خواست كه هر كس ميخواهد از ارتش آزادي خارج شده و به ايران برود.
در آذرماه 1370 تعداد 59 نفر متشكل از اسرايي كه خواهان بازگشت بودند و پناهندگاني كه در كمپ رمادي با هزاران ايراني ديگر حضور داشتند و معدودي از كساني كه صفوف مبارزه را ترك كرده و در كمپ عراقي به سر ميبردند، به عنوان اولين اقدام كميته فرهنگي به ايران منتقل شدند و اين كميته يك جنگ تبليغاتي عليه مجاهدين به راه انداخت. به دو سند زير توجه كنيد:
سند1:  
در بولتن محرمانه  شماره 29 مجلس رژيم منتشره در  70.09.27  تحت عنوان “شناسائي عده‌اي از مفقودين جنگ تحميلي“ آمده است: “به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران سيصد تَن از مفقودين جنگ تحميلي توسط منافقين تواب بازگشتي به ايران شناسائي شدند. اين افراد كه از روي عكس و اسناد و مدارك ارائه شده توسط بستگانشان توسط توابين شناسائي شدند و عده‌اي از آنان نيز جزو افراد بريده از تشكيلات مي‌باشند در زندان اردوگاه و يا تبعيدگاه منافقين در انتظار راهي براي بازگشت به ايران مي‌باشند.“
سند2: 
در بولتن محرمانه شماره 31 مجلس منتشره در 11 ديماه 1370 تحت عنوان «گزارشي در مورد بازگشت 59نفر از سرخوردگان منافقين» نوشته است:
«به‌دنبال بازگشت 59نفر از هواداران سرخورده و تواب منافقين به كشور كه خبر آن در رسانه‌ها منتشر شد اين افراد پس از طي دوران قرنطينه 
-  جهت بازگرداندن حدود 500نفر از بريده‌هاي مستقر در اردوگاههاي عراق
-    درگير نمودن خانواده‌هاي وابسته به منافقين با تشكيلات به‌منظور مسأله‌دار نمودن آنها
-    مشغول‌سازي تبليغات نفاق و دامن زدن به ريزش نيرو در منافقين
-    خنثي‌سازي فعاليتهاي بين‌المللي منافقين
اقدام به فعاليتهاي زير نمودند:
1.    ‌‌ملاقات با نمايندگان صليب‌سرخ در دو مرحله و تشريح وضعيت پناهندگان در عراق و تقاضاي اقدام براي بازگشت ساير بريده‌ها
2.    ‌‌مصاحبة جمعي با رسانه‌هاي خبري
3.    ‌‌ملاقات با خانواده‌هاي فراريان و ارائة اطلاعات به ايشان در رابطه با وضعيت فرزندانشان
4.    ‌‌ملاقات با گاليندوپل
ملاحظه: از افراد فوق 7نفر از هواداران تشكيلاتي سابقه‌دار، 28نفر از اسراي منافقين كه در عمليات متعددي كه منافقين طي سال67 در نوار مرزي انجام دادند به‌اسارت درآمدند و 15نفر اسير جنگي كه در اردوگاههاي اسرا به منافقين پيوسته‌اند و مابقي اعضاي يك خانوادة عرب 9نفره مي‌باشند كه در عراق پناهنده شده بودند.»‎






















مأموريت اصلي سربازان گمنام قسمت دهم: 
توليد و بازمصرف بريده مزدور در ارگانهاي اطلاعاتي رژيم
تاریخ ایجاد در 17 مرداد 1392 همبستگي ملي
بعداز مرگ خميني در حاكميت 8 ساله خامنه اي – رفسنجاني، توطئه سياسي و عمليات تروريستي عليه اپوزسيون به طور عام و مجاهدين خلق ايران به طور خاص توسط كميتة ويژه رهبري به رياست آخوند حجازي، كميته فرهنگي شوراي عالي امنيت رژيم به رياست وزير ارشاد وقت (خاتمي و بعد علي لاريجاني)، مركز تحقيقات استراتژيك به رياست آخوند حسن روحاني و وزارت اطلاعات به رياست آخوند علي فلاحيان، در يك كار مشترك و هماهنگ طراحي و اجرا شد.
طرح تخريب مجاهدين كه تئوري آن را سعيد حجاريان ميداد، در كميتة فرهنگي شوراي عالي امنيت رژيم و وزارت اطلاعات به طرح اجرايي تبديل ميشد و سعيد امامي معاونت امنيت داخلي وقت وزارت اطلاعات آن را اجرا ميكرد.
در سال 1370 در كميته فرهنگي شورايعالي امنيت رژيم طرحي براي تخريب مجاهدين تهيه و در شوراي عالي امنيت تصويب شد. اين طرح حول سه محور زير برنامه ريزي شده بود.
1. توليد خائن در صفوف مجاهدين كه حاضر به مزدوري براي اين رژيم باشند، محور اين طرح بود
2. جذب گروهها و كساني كه به خاطر مخالفت با رژيم به خارج رفته اند با هدف شكستن مرزبندي پناهندگان سياسي كه حاضر نبودند، با رفتن به ايران با بازجويان و شكنجه گران بنشيند و به سؤالات و خواستهاي آنها پاسخ بگويند و مجاهدين را كه حاضر به شكستن اين مرزبندي نبودند، منزوي كنند و بستر لازم براي فعاليت بريده خائنين عليه مجاهدين را فراهم آورند.
3. به خدمت گرفتن رسانه ها در خارج از كشور به منظور تبليغات نظام و جنگ رواني عليه اپوزسيون رژيم
تاريخچه اي از بريده مزدوران در مقاومت ايران
تواب سازي در زندانهاي خميني از فرداي 30 خرداد 1360 شروع شد كه به پرداختن به آن موضوع اين نوشتار نيست. در اين نوشتار توليد بريده مزدور با هدف شيطان سازي و شكستن مرزبنديهاي مبارزاتي و … است.
در مسير هر مبارزه يي به ويژه مبارزه با اين رژيم خونخوار كه در ابعاد جنايت بي همتاست، عده يي در ادامه راه ميمانند يا در صف اول مبارزه نميتوانند ادامه دهند. رهبري مجاهدين با اين پديده با روحيه باز برخورد كرد و در حد مقدورات براي حل مسأله به آنها كمك كرد. اكثر قريب به اتفاق اين افراد هم در اين ساليان مرز خود را با اين رژيم جنايت پيشه حفظ كردند و بسياري از آنها در كنار زندگيشان، همچنان به عنوان سمپاتيزانهاي اين مقاومت در اين ساليان مجاهدين را ياري كردند. كساني كه طعمه وزارت اطلاعات رژيم شدند، بسيار اندك هستند. اما رژيم روي همين طعمه هاي اندك انرژي كلان گذاشته است.
همزمان و به موازات خط انهدام مجاهدين با شكنجه و اعدام و قتل عام توسط باند لاجوري، اطلاعات دفتر نخست وزيري به رياست خسرو تهراني و معاونت سعيد حجاريان و واحدهاي اطلاعات سپاه به دنبال انشعاب در درون صفوف مجاهدين خلق ايران برآمدند. سعيد حجاريان در ارديبهشت 1384 در مصاحبه با ماهنامه چشم انداز ايران شماره 31 به اين خط اشاره ميكند و توضيح ميدهد كه به عنوان يك خط از دفتر نخست وزيري به دنبال جلوگيري از اعدام شهرام[ ] براي استفاده از او عليه آقاي مسعود رجوي بوده است و بعد به دنبال جلوگيري از اعدام محمدرضا سعادتي برآمد كه به اتهام جاسوسي بعد از انقلاب او را دستگير و به 15 سال زندان محكوم شده بود، تا يك جريان به سردمداري سعادتي در مقابل مجاهدين راه بياندازد، كه ميگويد موفق نشدم و لاجوردي هر دو را اعدام كرد. ولي در سال 1367 موفق شدم كه سعيد شاهسوندي را براي ضربه به مجاهدين حفظ كنم.
در سال 1370 شوراي عالي امنيت ملي طرحي را تصويب كرد كه با تمام قوا و به طور گسترده كارزار شيطان سازي در دستور كار وزارت اطلاعات قرار گيرد. محور اين طرح شيطان سازي، توليد بريده خائنين از كساني بود كه براي ادامه مبارزشان در ارتش آزاديبخش كم آورده اند. يكي از معاونين وقت وزارت اطلاعات در آن موقع گفته بود “كار روي منافقين بريده براي ضربه زدن به مجاهدين تنها راه كاري است كه به آن رسيديم“
اين طرح را كه شيخ فريدون روحاني به عنوان دبير شوراي عالي امنيت با محمد خاتمي رئيس كميته فرهنگي و علي فلاحيان در شورايعالي امنيت رژيم به تصويب رساندند، وزارت اطلاعات به اجرا گذاشت. محورهاي اين طرح عبارتند:
1. جذب كساني كه بعداز مدتي مبارزه در ارتش آزاديبخش را نكشيده اند.
2. از آنها خواسته شود كه منكر كم آوردنشان در مبارزه شوند و علت جدايي را دعاوي سياسي و تشكيلاتي اعلام كنند.
3. نفوذ در مجاهدين و ارتش آزاديبخش: با اشراف بر اينكه در مجاهدين زندان و اعدام وجود ندارد، كساني را به عنوان هوادار با اهداف زير به ارتش آزديبخش بفرستند:
_ تا زماني كه شناخته نشدند به عنوان نفوذي با زدن محفلهايي در درون تشكيلات فضاي بريدگي را در رزمندگان دامن بزنند.
_ بعد از شناخته شدن وقتي مجاهدين آنها را اخراج ميكنند، خودشان به عنوان كساني معرفي كنند كه از مجاهدين به خاطر دعواي سياسي و تشكيلاتي جدا شدند
4. از بين زندانياني كه در مقابل جنايات اين رژيم كم آوردند و موفق شدند از آنها تواب بسازد، تعدادي را انتخاب ميكند و به مأموريت به خارج كشور براي نفوذ و شيطان سازي ميفرستد.
عمليات رواني عليه مجاهدين در اسناد دروني رژيم:
در جريان جنگ ضد ميهني كه رژيم در طول 8 سال با عراق داشت, علاوه بر كشته و مجروحين بيشمار، هزاران اسير جنگي بود كه تعدادي از اين اسراي جنگي داوطلبانه تقاضاي آمدن به ارتش آزاديبخش را كرده بودند و ارتش آزاديبخش تحت نظارت صليب سرخ بين المللي تعدادي از آنها را پذيرفته بود. بعداز پايان جنگ، ارتش آزاديبخش تحت نظارت كامل صليب سرخ بين المللي از اسراي پيشين خواست كه هر كس ميخواهد از ارتش آزادي خارج شده و به ايران برود.
در آذرماه 1370 تعداد 59 نفر متشكل از اسرايي كه خواهان بازگشت بودند و پناهندگاني كه در كمپ رمادي با هزاران ايراني ديگر حضور داشتند و معدودي از كساني كه صفوف مبارزه را ترك كرده و در كمپ عراقي به سر ميبردند، به عنوان اولين اقدام كميته فرهنگي به ايران منتقل شدند و اين كميته يك جنگ تبليغاتي عليه مجاهدين به راه انداخت. به دو سند زير توجه كنيد:
سند1:
در بولتن محرمانه شماره 29 مجلس رژيم منتشره در 70.09.27 تحت عنوان “شناسائي عده‌اي از مفقودين جنگ تحميلي“ آمده است: “به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران سيصد تَن از مفقودين جنگ تحميلي توسط منافقين تواب بازگشتي به ايران شناسائي شدند. اين افراد كه از روي عكس و اسناد و مدارك ارائه شده توسط بستگانشان توسط توابين شناسائي شدند و عده‌اي از آنان نيز جزو افراد بريده از تشكيلات مي‌باشند در زندان اردوگاه و يا تبعيدگاه منافقين در انتظار راهي براي بازگشت به ايران مي‌باشند.“
سند2:
در بولتن محرمانه شماره 31 مجلس منتشره در 11 ديماه 1370 تحت عنوان «گزارشي در مورد بازگشت 59نفر از سرخوردگان منافقين» نوشته است:
«به‌دنبال بازگشت 59نفر از هواداران سرخورده و تواب منافقين به كشور كه خبر آن در رسانه‌ها منتشر شد اين افراد پس از طي دوران قرنطينه
- جهت بازگرداندن حدود 500نفر از بريده‌هاي مستقر در اردوگاههاي عراق
- درگير نمودن خانواده‌هاي وابسته به منافقين با تشكيلات به‌منظور مسأله‌دار نمودن آنها
- مشغول‌سازي تبليغات نفاق و دامن زدن به ريزش نيرو در منافقين
- خنثي‌سازي فعاليتهاي بين‌المللي منافقين
اقدام به فعاليتهاي زير نمودند:
1. ‌‌ملاقات با نمايندگان صليب‌سرخ در دو مرحله و تشريح وضعيت پناهندگان در عراق و تقاضاي اقدام براي بازگشت ساير بريده‌ها
2. ‌‌مصاحبة جمعي با رسانه‌هاي خبري
3. ‌‌ملاقات با خانواده‌هاي فراريان و ارائة اطلاعات به ايشان در رابطه با وضعيت فرزندانشان
4. ‌‌ملاقات با گاليندوپل
ملاحظه: از افراد فوق 7نفر از هواداران تشكيلاتي سابقه‌دار، 28نفر از اسراي منافقين كه در عمليات متعددي كه منافقين طي سال67 در نوار مرزي انجام دادند به‌اسارت درآمدند و 15نفر اسير جنگي كه در اردوگاههاي اسرا به منافقين پيوسته‌اند و مابقي اعضاي يك خانوادة عرب 9نفره مي‌باشند كه در عراق پناهنده شده بودند.»
LikeLike ·  · 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر