۱۳۹۳ بهمن ۳, جمعه

در بازار مکاره «خودفروشی» كه محمد اقبال در باره مزدوران كمپينهاي كذايي وزارت اطلاعات و....نوشته است



محمد اقبال:

موضعگيري «سخنگوی مجاهدین درباره تهدیدهای دائمی رژیم منفور آخوندی علیه جان و امنیت مجاهدان اشرفی در لیبرتی و همچنین روضه خوانیهای تکراری سازمان ملل و برخی مقامات آمریکایی مبنی بر این‌که خطر داعش هم افزوده شده و آنها نمی‌توانند نیروی آمریکایی یا کلاه آبی به حفاظت لیبرتی اختصاص بدهند» به تاريخ 4 دي 1393 (26 دسامبر 2014) آنقدر واضح و گويا است كه هيچ شرح و توضيحي نياز ندارد. خلاصه كلام اين كه اين سخنگو خاطرنشان ساخته بود: «دولت آمريكا اگر دست در دست خليفه ارتجاع در تهران ندارد سلاحهاي حفاظت انفرادي مجاهدين را، ، به آنها بازگرداند تا ببينيم چه كسي جرأت حمله به ليبرتي خواهد داشت».
موضعگیری-سخنگوی-مجاهدین[i]
تمامي راه حلهاي جايگزين و هم چنين اقداماتي كه قبلا بايد اتخاذ مي شد و نشد نيز در اين موضعگيري ذكر شده است.
رژيم آخوندي كه به خوبي معنا و مفهوم اين موضع گيري را كه همانگونه كه شرحش خواهد رفت در راستاي بالاترين منافع ساكنان ليبرتي و حفاظت و نيز باز اسكان آنها در كشورهاي غربي است، درك مي كند، تا 12 روز خفقان گرفت و جرأت هيچ اظهار نظري پيدا نكرد.
در اين فاصله البته و با ترس و وحشت تمام و بازهم البته بدون كمترين اشاره يي به اظهارات سخنگو، خبرگزاري فارس ارگان سپاه پاسداران جهل و جنايت سوزش شديد ولي فقيه را برملا كرده و با انتشار خبري به نقل از «مؤسسه راهبردي ديده بان» تيتر زد كه: «چرا منافقین اصرار دارند در عراق بمانند؟» و به اين ترتيب خواسته يا ناخواسته دست تمامي كمپينهاي كذايي را رو كرد.[ii]
اما خامنه اي نهايتا نتوانست گزش خود را از اين موضعگيري كه معنا و مفهوم آن در عالم سياست كاملا واضح و بي چون و چرا است و آنها كه «بايد» خوب مي فهمند موضوع از چه قرار است، پنهان كند و در تاريخ 26 دي ماه، سايتها و روزنامه هاي زنجيره يي رژيم و وزارت اطلاعاتش از جمله «تسنيم»، «نسيم»، خبرگزاري دانشجو، سايت خبري مرصاد 67، باشگاه خبرنگاران، راج كاويسم، ناياب نيوز، سردبير (روزنامه خراسان)، شهيد نيوز و انبوه سايتهاي ديگر رژيم يك خبر كليشه يي اين وزارت خانه با عنوان «گروهک تروریستی منافقین خواستار بازگرداندن سلاح های خود شد» به نقل از سايت معلوم الحال «هابيليان» (قربانيان ترور) را درج كردند[iii].
حرف رژيم اين بود: «به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور) گروهک تروریستی منافقین به بهانه محافظت از اعضایش در کمپ لیبرتی، خواستار بازگردادن سلاح هایشان از سوی آمریکا شد. سخنگوی این گروهک تروریستی در آخرین اظهار نظر خود، به بهانه بی توجهی آمریکا در محافظت از اعضای این گروهک که در کمپ لیبرتی در حومه بغداد به سر می برند، با لحنی طلب کارانه خواستار مسلح کردن اعضای این گروهک به سلاح های سبک برای محافظت شخصی و همچنین تجهیز این گروهک به دوشیکا و ضد هوایی برای حملات هوایی احتمالی شد. گروهک تروریستی منافقین پس از اشغال عراق از سوی آمریکا در سال ۲۰۰۳ از سوی ارتش ایالات متحده خلع سلاح شد. این گروهک تروریستی پس از تحویل سلاح هایشان تلاش داشتند تا خود را به عنوان یک گروه اپوزیسیون صلح طلب و ضد خشونت علیه جمهوری اسلامی معرفی نمایند»[iv].
در آخرين پاراگراف كليشه يي فوق، همه تعارفات كنار گذاشته شده و عمق ترس و وحشت رژيم، به روشني بيان شده است: «اما به نظر می رسد خوی خشونت طلبی و فعالیت های تروریستی آنچنان با تار و پود این گروهک عجین شده است که پس از ۱۱ سال مجدد ماهیت واقعی خود را با درخواست مسلح شدنشان به نمایش گذاشته اند».
در اين فاصله اما تا خط برخورد وزارت با اظهارات سخنگو در بيايد، عوامل نشان دار و بي نام و نشان اطلاعات آخوندي در خارجه بيكار ننشسته و به طور پراكنده به لجن پراكني هاي معمول پرداخته بودند.
اما وقتي خط مشخص شد، عوامل اصلي از جمله حيوان ليبرتي - ماماچه پليدك - همان ناخواهر من عاطفه اقبال و پس از او قهرمان حيدري
 (با نام عوضي حنيف حيدر نژاد) و ساير گاو و گوساله هاي اطلاعاتي (با پوزش از اين حيوانات زبان بسته) و همچنين قربانعلي حسين نژاد

و سايرين نيز متعاقبا و متواترا وارد صحنه شده و هركس به فراخور حالش به ميل كردن فضولات اطلاعات مشغول شده كمبود مطالب ايران اينترلينك اطلاعات آخوندي را تأمين و وجوه مختلف ترس و وحشت رژيم را به خوبي توضيح دادند
 
.
خلاصه حرف اين مزدوران و فضولات خواران كه به اشكال مختلف تكرار كرده اند، اين است: «سلاح به چه كاري مي آيد؟».
همانگونه كه گفتم، مزدوران و فضولات خواران اطلاعات آخوندي و خود رژيم خوب مي دانند كه ورود به اين موضوع از سر نامبردگان زياد است. موضوع به سادگي بحث مشخص «درمان»، و «باز اسكان» و «حفاظت» و مقولات و نيازمنديهاي بسيار اوليه هر انساني است. اتفاقا در اين يادداشت همين بحث را باز خواهم كرد.
ساكنان فعلي ليبرتي، از اشرف بر اساس قولها و تعهدات و توافقات متقابل سازمان ملل و ايالات متحده آمريكا و دولت عراق فيمابين آنها و بين آنها و ساكنان، اشرف را بر خلاف ميل خود ترك كرده و به ليبرتي رفتند. قرار بود ظرف مدت كوتاهي كليه ساكنان به كشورهاي اروپايي و آمريكا نقل مكان داده شوند. هيچ يك از طرفهاي بالا به هيچيك از توافقات و تعهدات خود عمل نكردند.
تمامي شواهد و مدارك موجود كه بخشي از آنها منتشر شده و بخش بيشتر آنها هر زمان كه به صلاح باشد حتما منتشر خواهد شد، و البته كه اعضاي شوراي ملي مقاومت در جريان عمده آنها قرار دارند و مطلع هستند، نشان مي دهد كه تك به تك افرادي كه از ليبرتي به اروپا منقل شده اند با تلاشهاي ديپلوماتيك، سياسي و تأمين هزينه از سوي خود مجاهدين خلق منتقل شده اند. به جز چند نفري كه تعدادشان اندك است و همچون  قربانعلي حسين نژاد دست به خيانت زده و از طريق هتل مهاجر و انجمن نجاست و اطلاعات آخوندي به اروپا آورده شده اند، حتي يك نفر نيز از هيچ طريق ديگري امكان بازاسكان در اروپا پيدا نكرده است.
كمپينهاي كذايي وزارت اطلاعات كه يكي از آنها را به نام همان حيوان ليبرتي -ماماچه پليدك- ثبت كرده است، نه تنها يك نفر را جابجا نكرده و هيچ كمكي به باز اسكان نكرده اند كه هيچ، در اين مسير تا آنجا كه توانسته اند سنگ اندازي كرده و اتفاقا چوب لاي چرخ مقوله باز اسكان گذاشته اند و دستشان تا مرفق آلوده به جنايتهايي است كه از سوي اطلاعات آخوندي و عواملش در عراق عليه ساكنان ليبرتي صورت گرفته و مي گيرد.
البته برعكس آنچه رژيم وانمود مي كند لجن پراكني هاي صدر تا ذيل اين وحوش دقيقا بخاطر اين است كه خوب مي دانند كه اظهارات سخنگو در رابطه با حفاظت و باز اسكان مجاهدان ليبرتي مؤثرترين موضعگيري است. ولي واقعيت اين است كه رژيم و دم ودنبالچه هايش تسليم يا كشتار مجاهدين را مي خواهند و مي دانند كه  براي نيرو و جنبش و رزمندگاني كه هرگز به رژيم  تسليم نخواهند شد و هرگز حاضر نيستند از آرمان و مواضعشان كه  رهايي  خلق و ميهن و تنها راه آن يعني  سرنگوني رژيم ضدبشري و استقرار آزادي و حاكميت مردمي است، دست بردارند، انتظار اين كه در برابر فشارها و وحشيگريها و خطرات اين مسير ، دست بالا كنند و در برابر دشمن زانو بزنند و ذليلانه خود را با منويات دشمن پليد تطبيق بدهند تا در ازاي آن به زندگي و آسايش فردي خود برسند، چيزي جز خوابهاي پنبه دانه و آرزوهاي به گور سپردني جلادان حاكم و كاسه ليسانش نيست و ارزاني خيل وادادگاني است كه خود را به اين رژيم فروخته و كارشان تحت عنوان دلسوزي براي مجاهدين و اظهار شيفتگي براي باز اسكان آنان، فقط تيز كردن تيغ جلاد برگردن مجاهدان، اين گردان گردنفراز و تسليم ناپذير، است . در حالي كه مجاهدان آزادي كه هستي شان را نثار آزادي خلق و ميهن كرده اند، هيچ گاه  مقهور شرايط و توطئه ها و جنابات دشمن نمي شوند ،  در عين حال كه در همين چند سال اخير با توجه به تغيير و تحولات در عراق و منطقه، هيچ امكان و راه حل و هيچ گزينه يي كه متضمن تسليم در برابر رژيم نباشد را در رابطه با باز اسكان  رد نكرده اند، و هر پيشرفتي در اين زمينه هم اساسا مرهون رنج و تلاش و پرداختهاي همه هزينه ها در تمام زمينه ها توسط خود مجاهدين بوده است.
حتما كه در فرصتي در آينده راجع به تك به تك افراد و گروههاي منتقل شده و كشورهايي كه آنها را پذيرفته اند و پروسه اين پذيرش و هزينه هاي صرف شده توسط مجاهدين، كتابها بايد نوشته شود. اگر روزي شرايط سياسي و امنيتي و به طور خاص شرايط حفاظت و امنيت ساكنان ليبرتي اين امكان را فراهم آورد و مقاومت اين امكان را داشته باشد كه به دور از هرگونه دست بستگي و سوء استفاده از سوي دشمنان و محذوري، جزء به جزء آن چه را كه در پروسه بازاسكان صورت گرفته توضيح دهد، آنگاه خواهيم ديد كه صفحات نامه هاي نگاشته شده تا همين حالا از چند ده هزار گذشته است، و چند هزار ساعت ملاقات در سطوح دولتي و پارلماني و سياسي و مقامات عاليرتبه در آمريكا و اروپا انجام گرفته است و چه ميزان از انرژي مقاومت اصولا در مسير همين بازاسكان صرف شده است؟. علاوه بر اين خواهيم ديد كه چه پروژه هايي درست در مرحله گل دادن و به ثمر نشستن با دخالت رژيم و مماشات گران متوقف شده اند و باز به طور خاص خواهيم ديد چه پروژه هايي اتفاقا به خاطر دخالت امثال ماماچگان پليدك و حيوانات ليبرتي و كمپينهاي كذايي به بن بست كشيده شده و در نتيجه ساكنان ليبرتي از باز اسكان محروم شده و بيشتر در معرض كشتار از سوي رژيم قرار گرفته اند.
خوب اكنون سخنگوي مجاهدين حرف بسيار ساده و قابل فهمي مي زند و بهترين راه حل را پيش رو مي گذارد: تعهدات را كه نقض كرده ايد، 17500 تي وال حفاظتي را كه برنمي گردانيد، كلاه و جليقه هاي حفاظتي را كه متعلق به خود مجاهدين است نمي گذاريد از اشرف منتقل كنند، حتي كيسه شن و يك موبايل و يك كامپيوتر هم كه اجازه ورود به ليبرتي ندارند، از مانيتورهاي يونامي در ليبرتي هم كه خبري نيست، كميسارياي پناهندگان كه از ترس رژيم جرأت ندارد اعلام كند ليبرتي كمپ پناهندگي است و ... ، خوب سلاح شخصي متعلق به خود اين افراد را به آنان بازگردانيد تا امكان دفاع از خود را داشته باشند. كجاي اين حرف ايراد دارد؟
آيا اگر كسي به راستي به دنبال باز اسكان ساكنان در كشورهاي غربي باشد، اين موضعگيري در جهت و به نفع بازاسكان است يا عليه آن؟ رژيم پليد حاكم بر ميهنمان كه خوب موضوع را درك كرده و چون قصد قتل عام بلااستثناي تمامي ساكنان ليبرتي را دارد و خوب درك مي كند كه اين موضعگيري اتفاقا درست در مسير حفاظت و بازاسكان ساكنان ليبرتي است، به همين دليل سراپا به وحشت افتاده و بلافاصله فرياد برمي آورد كه «خوی خشونت طلبی و فعالیت های تروریستی آنچنان با تار و پود این گروهک عجین شده است که پس از ۱۱ سال مجدد ماهیت واقعی خود را با درخواست مسلح شدنشان به نمایش گذاشته اند».
در واقع هركسي كه از ته قلب خواستار امنيت و حفاظت ساكنان ليبرتي تا زمان انتقال باشد، بايد با تمام وجود از اين اظهارات سخنگو استقبال كند، چرا كه حتي اگر به فرض محال ده روز ديگر همه ساكنان ليبرتي به اروپا يا آمريكا منتقل شوند، بر اساس كدام قانون و كدام ارزش اخلاقي بايد در برابر تهاجمات دشمن پليد بي دفاع بمانند؟ آيا هركس كه با اين امر به هر دليلي مخالفت مي كند، جز همدستي با آخوندهاي حاكم و هموار كردن راه و جاده كشتار ساكنان بي دفاع ليبرتي كار ديگري صورت مي دهد؟ آخر مگر انتقال به خارج از عراق و اروپا و آمريكا با چه هدفي انجام مي شود؟ مگر به هدف حفاظت از جان ساكنان نيست، مگر عنوان نمي شود كه عراق امن نيست، خطر فلان و فلان گروه وجود دارد و «خطر داعش هم افزوده شده»، خوب پس بايد چارهيي انديشيد.
انتقال و باز اسكان كه اكنون و بعد از اين همه مدت به گفته معاون وزير امور خارجه آمريكا صرفا شامل 20 درصد افراد شده است. يعني از فوريه 2012 كه اولين گروه از اشرف به زندان ليبرتي رفت، تا فوريه 2015 كه كه چند روز ديگر مي شود سه سال تمام، يك پنجم ساكنان بازاسكان شده اند. خوب با يك حساب سرانگشتي مي توان نتيجه گرفت كه تا انتقال آخرين نفر از ساكنان ليبرتي هنوز بايد 12 سال ديگر صبر كرد. در اين دوازده سال جويندگان راه حلهاي اطلاعات آخوندي پيشنهادشان اين است كه مجاهدين به جاي سلاح روي انتقال متمركز شوند. سفسطه را مي نگريد؟ اگر ريگي به كفششان نيست چه تعارضي دارد؟ نه براي 12 سال، كه براي حتي دو روز. مگر اصل حفاظت نيست؟ مگر اصولا انتقال براي حفاظت انجام نمي شود؟ آيا اگر به راستي به فكر جان ساكنان ليبرتي هستيم مگر نه اين است كه بايد حتي يك ثانيه هم آنها را بدون دفاع رها نكنيم.
به همين دليل است كه باز تكرار مي كنم: رژيم پليد آخوندي به خوبي درك مي كند كه عاليترين منافع حفاظتي و حتي منافع باز اسكان در همين موضعگيري سخنگوي مجاهدين خوابيده است، اما چون هدفش كشتاري مشابه كشتار دهم شهريور 92 – اول سپتامبر 2013 – است، اين را درست در نقطه مقابل اهدافش مي بيند. آخرين اخبار رسيده از زندان ليبرتي نيز حكايت از «تحركات و اقدامات بسيار مشكوك عليه كمپ ليبرتي» دارد آن هم «در شرايطي كه مداخلات رژيم ايران در عراق، روز به روز افزايش مي يابد و شبه نظاميان تروريست وابسته به اين رژيم، شناسايي و تدارك براي حمله به ليبرتي را تشديد كرده اند».
پس رژيمي كه با تمام توان به دنبال تكرار كشتار اول سپتامبر 2013 اشرف در ليبرتي است و اگر دستش به اين نرسد، مي خواهد با محاصره غذايي و دارويي ساكنان را به قتل برساند و يا تا آنجا كه مي تواند در مسير جابجايي و باز اسكان ساكنان سنگ اندازي و مانع تراشي كند، به خوبي و بهتر از هركس ديگر پيام اين موضعگيري را درك مي كند. در نتيجه عربده كشي خود و مزدوران پليدش شروع مي شود و فضولات خواران و ماماچگان پليدك و حيوانات ليبرتي هم «از زاويه هاي مختلف» عربده كشي را ادامه داده به توجيه مواضع جلادان حاكم بر ايران مي پردازند. بخشي از اين ياوه ها را كه همگي در سايتهاي مختلف و زنجيره يي اطلاعات آخوندي نيز درج شده است. [v]
اين مزدوران كار را به آنجا مي رسانند كه اموال ساكنان اشرف، كه بر اساس اسناد امضا شده از سوي مقامات آمريكايي و سازمان ملل و دولت عراق ارزش آنها به  600 ميليون  دلار بالغ مي شود را «آهن پاره» مي نامند. در حالي كه به خوبي واقفند كه دينار به دينار و دلار به دلار اين اموال براي بازاسكان، دارو و درمان ساكنان و در راستاي حفاظت آنان در برابر رژيم پليد آخوندي هزينه خواهد شد. شايد بسياري ندانند كه مبالغي كه بعضا از سوي سازمان ملل اعلام مي شود كه براي كمك به هزينه بازاسكان ساكنان ليبرتي هزينه شده يا وعده آن داده مي شود، يا غير واقعي هستند يا تماما صرف هزينه هاي پرسنل سازمان ملل و كميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل كه در اين كادر مشغول به كار هستند، مي شود و همه هزينه هاي ساكنان و درمان آنان و هزينه انتقال آنان حتي هزينه هاي هنگفت درماني آنان در آلباني نيز ريز به ريز از سوي مجاهدين پرداخت مي شود و البته كه اسناد و مدارك آن ريز به ريز موجود است. در چنين شرايطي طرح بحث «چانه زدن بر سر مشتي آهن پاره» آيا جز به معني هموار كردن مسير كشتار ساكنان ليبرتي و محروم كردن آنان از تأمين هزينه هاي هنگفت دارو و انتقال است؟
پس بياييد باور نكنيم كه كسي بيشتر از خود اعضا و ياران و حاميان و هواداران اين مقاومت براي ساكنان ليبرتي دل بسوزاند. اينها چيزي نيستند جز مشتي مزدور كه دربازار مكاره «خود فروشي» به دنبال مشتري مي گردند.
پاريس - 23 ژانويه 2015


[i]  متن كامل اين موضعگيري را مي توانيد در اين لينك ببينيد:
[ii]  فاكت خبرگزاري فارس را اينجا بخوانيد
[iv]  اصل خبر در سايت هابيليان
[v]  در لينكهاي زير مي توانيد ببينيد.
نادر نادري: «سلاح را برای چه کاری و برای چه کسی می خواهی؟»
حيوان ليبرتي – ماماچه پليدك (عاطفه اقبال): «ناتوانان را بايد از عراق منتقل كرد؟ يا مسلح!؟ ناتوانان و بيماران نياز به درمان دارند يا سلاح؟»
 قربانعلي حسين نژاد: «درخواست مضحک برگرداندن ده در صد سلاح زمینه سازی برای کشتار ساکنان لیبرتی».
حنيف حيدرنژاد (قهرمان حيدري): « مسئولیت مسعود رجوی در حفظ جان ساکنین کمپ لیبرتی در عراق»
محمد ب: « ادعاي خنده دار يك سخنگوي مجاهدين»
http://bandrajavi.blogfa.com/post/380

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر