۱۳۹۴ خرداد ۱۱, دوشنبه

علي اكبر راستگو يك مزدوروعضو اطلاعات نظام آخوندي را در آلما ن بشناسيد


علی‌اکبر راستگو مأمور برون‌مرزی اطلاعات رژيم در آلمان


علي‌اكبر راستگو، يكي از مأمورين گشتاپوي آخوندي در آلمان است كه به همراه ديگر مأموران وزارت اطلاعات از آلمان تا امريكا و از فرانسه تا عراق براي اجراي مأموريت اعزام می‌شود.
ارگان موسوم به «مركز اسناد انقلاب اسلامي رژيم»، رژيم جهل و جنايت مبلغ و منتشرکننده كتاب اين مزدور نيز می‌باشد.مأموريت محوري راستگو، شركت در توطئه‌های مختلف رژيم عليه مجاهدين می‌باشد كه به‌منظور تدارك و آماده‌سازی توطئه و كشتار ساكنان اشرف بفرمودة وزارت اطلاعات و در هماهنگي با نيروي تروريستي قدس از هیچ رذالتي كوتاهي نمی‌کند.
مجله اشپيگل در تاريخ 24 تير 87 برابر با 14 ژوئيه 2008 از دستگيري دو جاسوس رژيم به نام‌های علی‌اکبر راستگو و مهدي خوشحال خبر داد. اين دو نفر با هويت آلماني به عراق رفته بودند كه بعد از دو هفته آزاد شدند. آن‌ها با مداخله جويي و اعمال فشار رژيم به دولت عراق آزاد شدند. اشپيگل نوشت كه پشت پرده مسافرت آن‌ها به بغداد نامعلوم است. اشپيگل اضافه كرد:» علي. ر (علی‌اکبر راستگو) عضو فعال انجمن آوا است كه در كلن دفتر دارد و با مجاهدين خلق سازمان اسلام‌گرای چپ مبارزه می‌کند».


علی‌اکبر راستگو مأمور برون‌مرزی اطلاعات رژيم در آلمانوي، با يك تأخير شش‌ساله به اين موضوع اعتراف كرده و گفت: «من آن موقع در موضع مدير آوا به درخواست خانواده‌هایی كه در جلوي اشرف بودند رفتم عراق كه رپرتاژي در اين رابطه تهيه بكنم و چندين مصاحبه با روزنامه‌های بغداد داشتم. ... چندين عكس هم در خود شهر بغداد من گرفتم در میدان‌های مختلف از خودم. دریکی از اين عکس‌برداری‌های يك سرباز عراقي مراجعه كرد و گفت چكار داريد می‌کنید؟ ما گفتيم داريم عكس می‌گیریم. گفت شما كي هستيد؟ ما پاسپورتمان را نشان داديم. گفت می‌دانید كه عکس‌برداری ممنوع است... اين سرباز بقول معروف خيلي چيز كرد گفت من از شما اجازه اصلاْ بغداد اجازه اصلاْ اجازه عکس‌برداری نداريد اينجا محيط نظامي هست.

به‌هرحال گفت شما به چيز منتقل بشويد، به كلانتري بقول معروف منتقل بشويد تا ببينيم جريان چي هست؟ كه به كلانتري منتقل شديم همانا، اسم مجاهدين آمدن همانا و پنج هفته بقول معروف در اختيار این‌ها بوديم». (تلويزيون اجاره يي وزارت اطلاعات موسوم به «مردم» 14 شهريور 1393)

نامه‌نگاری و تومار به قاتلان عراقي، براي توجيه و زمینه‌سازی كشتار
بعد از قتل‌عام 10 شهريور 1392، جاده‌صاف‌کن‌ها و دستياران دژخيم، همان‌ها كه قتل‌عام اشرف، اين جنايت بزرگ عليه بشريت را زمینه‌سازی كرده بودند، به ليسيدن خون از دست‌های جلاد و پاك كردن خنجر او پرداختند.
در 26 اسفند 1392 پرده‌ها به‌طور كامل كنار می‌رود و مستخدمان اطلاعات ولایت‌فقیه نقاب از چهره برمی‌دارند. روزنامه حكومتي الصباح الجديد (17 مارس 2014) نامه سرگشادهيي را با اسامي ده‌ها تن از افراد مجعول الهويه و گماشته‌ها و بچه جلادان گشتاپوي آخوندي را تحت عنوان «جداشدگان سازمان مجاهدين خلق ايران» خطاب به نوري مالكي منتشر می‌کند. آنان در ابتداي همين نامه خطاب به مالكي تحت عنوان عالی‌جناب آقاي نوري مالكي رئیس‌الوزرای عراق، «نهايت سپاسگزاري و تشكر عميق» را به عمل می‌آورند و ضمن تلاش براي روش هميشگي آخوندها يعني جدا كردن سر از بدنه این‌طور می‌نویسند: «ما می‌خواهیم که با هماهنگي و همکاري يونامي و نهادهاي ذی‌ربط سازمان ملل متحد و سفارتخانه‌های کشورهاي اروپايي و آمريکا در جهت جداسازی افراد و بدنه پايين سازمان در کمپ مذکور از رأس و رهبري تشکيلات مخوف آن و اعلام انحلال اين رهبري و تشکيلات و خودداري از به رسميت شناختن و مذاکره با آن تحت پوش دروغين و موهوم نمايندگان ساکنان ليبرتي، تلاش لازم مبذول گردد...، ما جداشدگان از سازمان مجاهدين خلق نيز آماده‌ایم در اين راستا تمام تجارب خودمان را در اختيار دولت عراق و سازمان ملل و کميسارياي عالي پناهندگان ملل متحد قرار بدهيم»
هرکدام از امضاکنندگان، پيشينة سال‌ها مزدوري و خوش‌خدمتی براي جلادان و شكنجه گران در داخل و خارج ايران را در كارنامه خوددارند و بسياري از آن‌ها در شكنجه رواني 677 روزه ساكنان اشرف با 320 بلندگو، يا در طراحي حملات به اشرف و ليبرتي شركت داشته‌اند.
اما اين تلاش‌ها به‌جایی نرسيد و سرعت تحولات و سقوط شتابان مالكي چنان بود كه به رژيم امكان نداد خواب‌های پنبه‌دانهيي را كه براي مجاهدين ديده بود، تعبير شود.

یاوه‌سرایی و دروغ‌پردازی عليه مقاومت ايران
براي فرار از عقوبت همدستي در قتل و ترور

علی‌اکبر راستگو در پيشبرد خط وزارت اطلاعات در شيطان سازي از مجاهدين و مقاومت ايران با شركت در نمایش‌های خياباني و خیمه‌شب‌بازی‌های گشتاپوي آخوندي، نامه‌نگاری و امضاي تومارهاي ساخته‌وپرداخته خليفة ارتجاع به ارگان‌های بین‌المللی به دنبال مشروع كردن جنايات پسرخواندة ولی‌فقیه ارتجاع در عراق؛ مالكي براي كشتار بيشتر مجاهدان اشرفي بوده و هست. امضاي تومار مزدوران به اولاند رئیس‌جمهور فرانسه در بهمن‌ماه 1393 ازجمله اين اقدامات است.
 بسياري از امضاكنندگان نامة كذايي كه خود را «اعضاي سابق و منتقدين مجاهدين» معرفي کرده‌اند، افرادي ناشناخته، يا با اسامي ساختگي يا كساني هستند كه هرگز رابطه يي با مجاهدين نداشته‌اند. ازجمله مزدور راستگو هرگز عضو مجاهدين نبوده است.
واقعيت اين است كه رژيم آخوندي پس از شكست مفتضحانه در پرونده‌سازی عليه مجاهدين در ماجراي 17 ژوئن و پس از حكم قضاييه فرانسه مبني بربستن تمامي پرونده‌های دست‌ساز رژيم عليه مجاهدين و مقاومت ايران در 25 شهريور 1393 و صدور حكم برائت مجاهدين از تمام اتهامات؛ پس‌ازاین كه استيناف رژيم از زبان يك شاهد و شاكي مرده، به مفتضح‌ترین سوژة تاريخ قضايي فرانسه تبديل شد؛ آخوندهاي رسواي حاكم در وحشت از مجاهدين، بار ديگر مأموران خود را براي يك كارزار دروغ و افترا، بسيج كردند و به رئیس‌جمهور فرانسه متوسل شدند؛ اما اين بار هدف آن‌ها، شستن دست‌های رژيم از جنايت عليه مجاهدين و مقاومت ايران، چه در اشرف و چه در جريان كودتاي ننگين 17 ژوئن در پاريس و چه در مورد ترورهاي جنایت‌کارانه در خارج كشور بود. هدف بعدي اين نامه، فرار از پاسخگويي و محاكمه و عقوبت محتوم اين مزدوران است كه همدست و وردست قاتلان در ارتكاب اين جنایت‌ها بوده و هستند.


گسيل چماق داران دوره‌گرد گشتاپوي آخوندي در آستانه گردهمايي بزرگ ايرانيان
از ديگر اقدامات اين مزدور شركت در نمایش‌های گشتاپوي آخوندي عليه مجاهدين ازجمله در 31 خرداد سال 1393 در آستانة اجتماع بزرگ مقاومت در سالن عظيم ويلپنت پاريس بود كه، گشتاپوي آخوندي چند مأمور و پادوي خود در كل اروپا را به پاريس روانه كرد تا چند نمايش خياباني و خانگي برگزار كنند.
رژيم جست‌وخیزهای مزدورانش را در شبکه‌های تلويزيوني خود ازجمله تلويزيون جام جم، شبكه خبر، كانال يك و…. منعكس كرد. به دنبال آن سایت‌های زنجيرهيي وزارت ازجمله اينترلينك، نجات، موسسه راهبردي ديدهبان ِرژيم … ولگردي خياباني اين اراذل‌واوباش را درج كردند.
ازآنجاکه آخوندها شكست سختي در ممانعت از برگزاري گردهمايي عظيم مقاومت را متحمل شده بودند، روز قبل از اجتماع بزرگ مقاومت (5 تير 93)، جام جم رژيم گفت:
«جداشدگان از [مجاهدين] در ميدان سن ميشل پاريس تجمع كردند تا از اين طريق … از مسئولان اروپا به‌ويژه فرانسه بخواهند تا سركردگان اين گروهك را از شهر اورسورواز در 40 كيلومتري شمال غرب پاريس اخراج كنند».

  

 

غيظ و كين اطلاعات آخوندي از درهم شكستن ضرب‌الاجل خامنه‌ای - مالكي
ولی‌فقیه ارتجاع كه وجود حكومت سراپا جنايت خود را در نابودي مجاهدين و اشرفی‌ها می‌بیند، ضرب‌الاجل 31 دسامبر 2011 (10 دي 1390) را توسط گماشته خود در عراق، مالكي، تعيين كرد. تا در رؤياي خود، قتل‌عام ساكنان اشرف را زمینه‌سازی و عملي كند؛ اما موضوع اشرف و كارزار بین‌المللی براي حفاظت از اشرفی‌ها و دفاع از حقوق آن‌ها، در كانون توجهات جهاني قرارگرفته و نهايتاً به توافق سازمان ملل با ساكنان اشرف انجاميد و ضرب‌الاجل در هم شكست.
در همين رابطه وزارت اطلاعات مأمور بدنام خود، راستگو را موظف كرد، طي نامه يي كه در سایت‌های اقماري وزارت اطلاعات در تاريخ 7 آذر 90 منتشر شد، سراسیمه خطاب به كشورهاي اروپايي بنويسد: «بر اساس گزارش‌های مطبوعات قراراست در تاريخ اول دسامبر ۲۰۱۱ در بروکسل در موردپذیرش پناهندگان قرارگاه اشرف در کشورهاي عضو اتحاديه اروپا بحث شود. ما در اینجا به‌صراحت به شما هشدار می‌دهیم در موردقبول ساکنان اردوگاه اشرف بی‌گدار به آب نزنيد»!
مجدداً همين سایت‌های وزارتي به تاريخ 5 دي 1390، نامة نامبرده را خطاب به وزير كشور آلمان منتشر كردند كه با وحشت، دولت آلمان را از دادن پناهندگي به مجاهدين اشرف بر حذر داشته و با ابراز حيرت و سرگشتگي نوشته است: «با تعجب باخبر شديم که مريم رجوي براي همکاري با دولت عراق و سازمان ملل متحد براي بسته شدن اين پايگاه اعلام همکاري نموده است. ما مايليم به‌طور خاص در برابر يک تصميم زودرس پذيرش "پناهندگان" از اردوگاه اشرف به شما هشدار بدهيم ... نگذاريد کشور آلمان جولانگاه تروریست‌ها شود! قبل از پذیرش افراد از وضعيت سازماني و تشکیلاتی آنان اطمينان حاصل کنيد»!
واقعيت اين است كه ديكتاتوري آخوندي كه از اقدامات جامعه جهاني در جهت راه‌حل صلح‌آمیز براي اشرف برآشفته شده بود، علاوه بر موشک‌پرانی و حمله و هجوم مزدوران محلي و عوامل نيروي تروريستي قدس به اشرف، به انواع خبرسازی و نامه‌نگاری به مقامات و ارگان‌های بین‌المللی روي آورد كه در عین آشفتگي و تناقض بافي يك  مضمون مشترك دارد: غيظ و كين رژيم آخوندي از بین‌المللی شدن موضوع اشرف و ميانجيگري جامعه جهاني، همراه با تلاش و تقلا براي برهم زدن راه‌حل صلح‌آمیز توأم با زمینه‌سازی كشتار و قتل‌عام جمعي مجاهدين اشرف به‌منظور انهدام اپوزيسيون رژيم ولایت‌فقیه.

نحوة استخدام و آموزش
علی‌اکبر راستگو يكي ديگر از مأموران وزارت بدنام اطلاعات رژيم ايران است كه با ماسك «عضو سابق مجاهدين» و زير نام انجمن‌های پوششي آخوندها در آلمان، در خدمت كارزار اهريمنسازي ملايان عليه مجاهدين و مقاومت ايران فعاليت می‌کند. ادعاي دروغ «عضو سابق مجاهدين» در حالی است كه وي به‌جز چند ماه در سال 1365، هیچ‌گاه نزد مجاهدين نبوده است.
 نامبرده در اوايل سال 1374 از طریق فردي به‌نام عباسي در سفارت رژيم در آلمان (كه بعداً به‌عنوان عنصر نامطلوب از اين كشور اخراج شد) به‌خدمت وزارت اطلاعات در‌آمد. وي در اولين ديدارش با عباسي 8 صفحه اطلاعات عليه اپوزيسيون در اختيار رژيم قرارداد و به‌این‌ترتیب مورد اعتماد قرارگرفته و به استخدام اطلاعات آخوندها درآمد. راستگو كمي بعدازاین تاريخ به‌طور مخفيانه به ايران تحت حاكميت ملاها رفت. عباسي، مأمور سفارت رژيم ايران در آلمان، شخصاً تمامي مسائل ورود و خروج و رفت‌وآمد راستگو را، در فرودگاه فرانكفورت و در فرودگاه تهران حل‌وفصل كرد. وزارت اطلاعات در فرودگاه تهران وي را از در ويژه، بدون بازرسي چمدان و وسايل خارج نمود و با يك وسيله نقليه متعلق به آن وزارتخانه، مستقيماً به يكي از خانه‌های امن در تهران منتقل كرد. راستگو دو هفته در ايران به سر برد، ولي براي اينكه همکاری‌اش با وزارت اطلاعات لو نرود و فاش نگردد كه تردد كرده است، حضورش در ايران را مخفي نگهداشت و حتي به شهر خودش يعني بابل نرفت. وي طي دو هفتهيي كه در ايران بود، يك هفته را براي آموزش‌های اطلاعاتي در تهران گذراند و يك هفته نيز به نوشهر رفت. بعدازاین بازگشت از ايران، راستگو تلاش كرد كه رفتن خود به ايران را براي ايرانياني كه او را می‌شناختند كتمان كند و به آن‌ها می‌گفت به ايتاليا رفته است. ولي افرادي كه در ايران او را ديده بودند به پناهندگان ايراني اطلاع دادند كه راستگو را در تهران دیده‌اند كه با عوامل وزارت اطلاعات تردد داشته است.
كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت ايران در خردادماه 1378 با صدور اطلاعيه يي افشا كرد كه: «علی‌اکبر (بهمن) راستگو علاوه بر ارتباطات تنگاتنگ با سفارت رژيم در بن، مستقيماً با بخش برون‌مرزی وزارت اطلاعات در تهران نيز ارتباط دارد. رابط او فردي به نام ”تقوايي” است كه راستگو از طريق تلفن دستي با وي ارتباط دارد و در مسافرت‌های نوبهيي به تهران توسط وي توجيه می‌شود».
علی‌اکبر راستگو گرداننده انجمن پوششي وزارت اطلاعات موسوم به آوا می‌باشد كه محل انجام توطئه‌های مأموران برون‌مرزی رژيم در كلن است.

شاهدان و اسناد
در تاريخ 26 فروردين سال 1388، علي پاك، با ارسال گزارشي به دبیر کل عفو بین‌الملل به تشريح جزئيات شبكه اطلاعات آخوندي در كشورهاي اروپايي و عملكرد آن‌ها عليه مجاهدين و شوراي ملي مقاومت ايران پرداخت.
در اين نامه درباره سوابق فعاليت عوامل و مأموران رژيم در آلمان آمده است: «با ارتباطات نزديكي كه با علي قشقاوي داشتم به‌تدریج متوجه شدم تشكيلاتي از”جداشده‌ها” در كشورهاي مختلف بخصوص، فرانسه، آلمان، هلند وجود دارد كه كار اصلي آن‌ها ضديت با مجاهدين و شوراي ملي مقاومت است. در هر كشور يك يا چند سر شبکه وجود دارد كه به علي، نفر وزارت اطلاعات در سفارت رژيم در فرانسه وصل هستند.
علی‌اکبر (بهمن) راستگو، گرداننده انجمني به نام ”آوا” و سايتي به همین نام می‌باشد. ادهم طيبي و عليرضا نقاش زاده و محسن عباسلو به او وصل هستند. همه سر شبکه‌ها مستقلاً به علي وصل هستند و توسط او توجيه و تأمين مالي می‌شوند».

چاپ و انتشار كتاب توسط مركز جعل و جنايت
يكي ديگر از مأموریت‌های علی‌اکبر راستگو چاپ و توزيع گسترده کتاب‌ها و جزوات ارسالي وزارت اطلاعات عليه مجاهدين می‌باشد. اين کتاب‌ها در ابعاد بسيار وسيع براي ايرانيان پناهنده و محافل خارجي به‌طور مجاني پست و توزيع می‌گردد و هزينه آن به‌وسیله اطلاعات آخوندي پرداخت می‌شود. راستگو چمدان‌های پر از كتاب را كه توسط وزارت اطلاعات از تهران به آلمان ارسال می‌شود، هر بار از دفتر ايران اير در فرودگاه كلن بن تحويل گرفته و با ماشين شخصی‌اش آن‌ها را منتقل و توزيع می‌کند. 
علاوه بر این كتابي با عنوان «مجاهدين درآيينه تاريخ» به نام علی‌اکبر راستگو رسماً توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي رژيم چاپ و منتشرشده است كه بیش‌ازپیش ارتباط نامبرده را با رژيم و وزارت اطلاعات آن نشان می‌دهد. (لينك به پرونده شماره 6)
در مورد این‌گونه فعالیت‌های «راستگو»، نامة روشنگر يكي از هم‌وطنانمان از سوئد گوياي روابط پنهاني نامبرده با گشتاپوي آخوندي عليه مجاهدين و مقاومت ايران است:
سندي روشنگر در افشاي عوامل وزارت اطلاعات در آلمان
بعد از نامه يي كه به تاریخ سوم سپتامبر براي شما ارسال كرده و ضمن آن حقايقي را در مورد علی‌اکبر (بهمن) راستگو برايتان نوشتم تعداد زيادي ايميل با تعداد بيشتري و پرسش از دوستان دور و نزديك دريافت كردم كه براي پاسخگويي به این‌چنین سؤالاتي و رفع هرگونه ابهام، سئوال نامه دومم را در تكميل نامه قبلي برايتان می‌نویسم.
من در نامه اول نوشتم كه بهمن راستگو کتاب‌های چاپ وزارت اطلاعات را از فرودگاه مهرآباد به فرودگاه كلن ـ بن منتقل كرده و سپس آن را بین عوامل وزارت اطلاعات و همچنين برخي کتاب‌فروشی‌ها توزيع می‌کند و ضمن اين نامه شماره و مشخصات ماشين راستگو را نيز به شرح زير نوشتم:
B.M.V نقره‌ای‌رنگ به شماره K - NR1267
براي رفع هرگونه ابهامي، فيلم ضميمه را نيز من براي اطلاع تمامي دوستداران آزادي ایران‌زمین می‌فرستم تا بدانند كه برخلاف جبهه اهريمني وزارت اطلاعات و تمامي عوامل ریزودرشت خارج کشوری‌اش كه پرنسيب شان بی‌شرافتی، خيانت، دروغ و دجاليتهاي بجا مانده از امام جنايتكارشان است، حقائق بیان‌شده در مورد اين مزدوران حقير پست و اراذل كثيف صد در صد دقيق است و اين پرنسيب جبهه انقلاب و آزادي و ياران پاک‌بازترین و رشيدترين فرزندان ايران است.
اين فيلم را دوست عزيزم با تلفن دستی‌اش گرفته بود و به همین دليل كيفيت آن پايين است ولي ماشين بي ام وي عامل وزارت اطلاعات كه کتاب‌های ارسالي از وزارت اطلاعات را حمل می‌کند در اين فيلم به‌وضوح ديده می‌شود.
جهت اطلاع دوستاني كه نامه اول مرا نخوانده‌اند مجدداً آن را ذیلاً می‌آورم:

نامه يي روشنگر از بابل براي روشنفكران خارج كشور و داستان «كتاب روز»
اخیراً نامه يي از همشهري و دوست قدیمی‌ام از بابل ـ شهر زیبای نارنج و پرتقال ـ دريافت كردم حيفم آمد كه بخشي از آن را براي اطلاع هم‌وطنان به سايت شما ارسال نكنم. دوست بابلي من كه چند ماه قبل براي ديدار خانوادگي به آلمان ـ بن رفته بود نوشته است: «يازده خرداد 84 وقتي براي تحويل دادن چمدانم در مهرآباد به گيشه ايران اير مراجعه كردم آقايي ريشو قبل از من مشغول تحويل چمداني بود كه من او را بدلائلي می‌شناختم. چمدان او به شکل آزاردهنده يي سنگين بود و صداي خانم منشي را درآورده پرسيد مگر سرب داخل چمدان ريختي كه جوابي با تحكم زياد دريافت كرد «خير كتاب روز» است. من تحویل‌دهنده را در بين مسافرين نديدم ولي وقتي به همراه خواهرزاده‌ام روزبه از سالن فرودگاه بن خارج می‌شدیم من كسي را كه به‌زور اين چمدان را روي چرخ‌هایش می‌کشید شناختم. او همسايه قديمي ما علی‌اکبر راستگو بود كه من او و خانواده‌اش را به‌خوبی می‌شناختم. كنجكاوانه و با تعجب او را نگاه می‌کردم كه او سوار يك B.M.V نقره‌ای‌رنگ به شماره K - NR1267 شده و محل را ترك كرد. اين چمدان به‌قدری سنگين بود كه حين كشيدن روي سطح شفاف مقابل فرودگاه و آسفالت خيابان مستمراً به زمین می‌افتاد. داداش اين علی‌اکبر قدیم‌ها مدتي زندان بود و سپس تواب شده و با اطلاعات بابل همكاري كرد و مادرش می‌گوید او الآن در کانادا است و علی‌اکبر راستگو نيز از طريق او به وزارت اطلاعات وصل شد. تحویل‌دهنده چمدان در مهرآباد را نيز من می‌شناسم و او رحمان تقوي اطلاعاتي و كارمند دفتر رياست جمهوري در ساختمان سنگي خيابان... تهران است و اصلاً بابلي است...»
اين بخشي از نامه دوستم بود. / امير نياكي ـ استكهلم 22 سپتامبر 2005 (شهريور 84)

برخي از ‌دوره‌گردی‌های گماشتة اطلاعات عليه مجاهدين
عضو اوباشان و چاقوكشان وزارت اطلاعات

در تاريخ 27 خرداد 86، شماري از پناهندگان سياسي و مخالفين رژيم، توسط گروهي از مأموران وزارت اطلاعات و مزدوران سفارت رژيم در سالن فياپ پاريس مضروب و مجروح شدند. مزدوران حاضر در این صحنه، شامل راستگو، محمدحسین سبحاني، هادي شمس حائري، مسعود خدابنده و زنش ان سينگلتون، علي قشقاوي، مهدي خوشحال، جواد فيروزمند به همراه آلن شوالرياس، مزدور فرانسوي آخوندها و دو مزدور هيولاي سفارت رژيم بودند. در پي حملات وحشيانه مزدوران، پليس پس از بررسي صحنه و جمع‌آوری آلات جرم و شناسايي مجرمين، علاوه بر لغو جلسه، سبحاني و دو مزدور ديگر اطلاعات و سفارت رژيم را بازداشت و مورد تعقيب قضايي قرارداد. (مجاهد 875 ـ ۲۸ خرداد ۱۳۸۶)

گرداننده تجمع مزدوران عليه حضور خانم مريم رجوي در فرانسه
علياكبر راستگو يكي از ايادي مافياي آخوندي است كه در تاريخ 12 فروردين 84 تحت حمايت و هماهنگي يك سرويس فرانسوي، براي لجن پراكني عليه مجاهدين و مقاومت ايران به ‌اور‌سور‌واز و شهرهاي ديگر والدواز رفتند. اين مأموران، به‌طور علني و به نيابت از وزارت اطلاعات آخوندها اعلام كردند كه: «می‌خواهیم كاري كنيم كه فرانسه، مريم رجوي را به ايران مسترد كند»؛ اما اهالي فرانسوي شهر، خشم خود را از برگزاري چنين تظاهراتي كه اجازه شهرداري را هم نداشت، شدند. آن‌ها آرزوي بربادرفته ولی‌فقیه ارتجاع را ابراز مي‌كردند و مي‌گفتند «ما براي محكوميت و اخراج و اعدام مريم رجوي كار مي‌كنيم».

شبكه اطلاعاتي-تروريستي آخوندها در آلمان
فعاليتهاي اطلاعاتي و جاسوسي مأموران گشتاپوي آخوندي ازجمله «راستگو»، عليه مجاهدين و مقاومت ايران از ديد سرویس‌های امنيتي خارجي پنهان نمانده است. كميسيون امنيت و ضد تروریسم شوراي ملي مقاومت ايران در بهمن ۱۳۷۸ اطلاعيه يي دراین‌باره صادر كرد و نوشت: «… در هفته‌های اخير، پليس و ارگان‌های امنيتي در هلند، آلمان، انگلستان، سوئد، نروژ، كانادا و… به مراجعه و احضار شماري از مأموران رژيم و اخطار دادن به آن‌ها، مبادرت کرده‌اند... در آلمان پليس امنيتي در مراجعه به علی‌اکبر (بهمن) راستگو، مهدي خوشحال و نادره افشاري، از جزئيات ارتباطات آن‌ها با وزارت اطلاعات ابراز اطلاع نموده و ازجمله با راستگو راجع به نحوه وجوهي كه بابت همكاري با نشريه پيوند از وزارت اطلاعات دريافت می‌کند سؤال و جواب كرده است
».
فعالیت‌های اين مأمور اطلاعات آخوندي هميشه مورد توجه پليس آلمان بوده است. علاوه بر سال ۲۰۰۰، راستگو طبق اطلاعيه يي كه در ۱۱ دسامبر ۲۰۰۳ (آذرماه 1382) منتشر نمود، اعلام داشت كه خانه وي مجدداً مورد بازرسي و تفتيش پليس آلمان به اتهام نگهداري سلاح و پاسپورت جعلي قرارگرفته است كه نشان می‌دهد وي به‌عنوان يك مأمور وزارت اطلاعات رژيم ايران هميشه مورد ظن پليس آلمان قرار داشته است.

روشنگري «كميته پارلماني بريتانيا براي آزادي ايران» در بارة سایت‌های پوششي وزارت اطلاعات
كميته پارلماني بريتانيا براي آزادي ايران در اكتبر 2007 (شهریورماه 1386) با انتشار جزوه يي بنام «جاسوسي براي ملايان، عوامل ايران در انگلستان»، نسبت به تهديدات وزارت اطلاعات و مأمورانش در بريتانيا هشدار داده است. 
در اين كتاب در مورد برخي شگردهاي وزارت اطلاعات آمده است: «وين گريفيث، يک عضو سابق مورداحترام پارلمان که تخصص زيادي در امور ايران دارد، تجربه خودش و همکاران مجلسی‌اش را بيان کرد. آقاي گريفيث توضيح داد که هر وقت يک عضو پارلمان براي اهداف آزادي و دموکراسي غيرمذهبي در ايران ابراز حمايت مي‌کند، آن‌طور که توسط مجاهدين و شورا حمايت مي‌شود، مورد بمباران تبليغات سوء درباره اپوزيسيون اصلي ايران قرار مي‌گيرند. او افزود پارلمان ترها مورد مراجعه سازمان‌هایی که ادعا مي‌کنند سازمان‌های حقوق بشري يا سازمان‌های غیردولتی هستند قرار مي‌گيرند. اين سازمان‌های پوششي براي رژيم ايران شامل انجمن نجات، پيوند و آوا هستند».

روشنگري ايو بونه، رئيس سابق سازمان ضد جاسوسي فرانسه
افشاي شبكه وزارت اطلاعات آخوندي در اروپا

ايو بونه، رئيس سابق سازمان ضد جاسوسي فرانسه د اس ت، با انتشار كتاب «واواك در خدمت آیت‌الله‌ها» از فعالیت‌های جاسوسي و نقش مهره‌ها و انجمن‌های وزارت اطلاعات در فرانسه و دیگر کشورها پرده برداشت. فيگارو در 21 ماه مي 2009 (ارديبهشت 1388)، اين كتاب را در صفحه اول خود معرفي كرد.
كتاب واواك فاش می‌کند: وزارت اطلاعات سيستم فرماندهی‌اش را در داخل ايران متمرکز می‌کند. افسران و مأموران وزارت اطلاعات که در اروپا مستقر هستند به تهران فراخوانده می‌شود و دستورالعمل‌ها را مستقيماً در آنجا دريافت می‌کنند. به‌منظور به راه انداختن مجدد فعالیت‌های وزارت اطلاعات، در ژوئن 2008 احسان نراقي از فرانسه، مسعود خدابنده از انگلستان و راستگو از آلمان به ايران فراخوانده می‌شوند...».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر